دلتنگی ها
در این ایام کرونا…
دل است دیگر…. گاهی تنگ می شود… تنگ زیارت حرم ائمه معصومین علیهم السلام…. تنگ امام رضا علیه السلام، تنگ اربعین و …
دل است دیگر…. گاهی تنگ می شود… تنگ لحظات بوسیدن های پر از مهر و محبت پدر و مادر، خانواده و دوستان….
دل است دیگر…. گاهی تنگ می شود… تنگ سفر رفتن های دست جمعی درون طبیعت….
دل است دیگر…. گاهی تنگ می شود… تنگ بیرون رفتن های آزاد و بی استرس ….
دل است دیگر…. گاهی تنگ می شود… تنگ نزدیک هم نشستن ها و نجواهای دوستانه….
دل است دیگر…. گاهی تنگ می شود… تنگ مراسم های شلوغ و پر از شادی…
دل است دیگر…. گاهی تنگ می شود… تنگ هیاهوهای محرم و نذری ها و در آغوش هم نشستن ها برای عزاداری سیدالشهدا….
دل است دیگر…. گاهی تنگ می شود… تنگ نیمه شعبان ها و جشن های پر از شادی و بدون دغدغه…
دل است دیگر…. گاهی تنگ می شود… تنگ خلوت های عارفانه کنج مسجد و مراسم معنوی اعتکاف و سر ساییدن به درگاه احدیت…
دل است دیگر…. گاهی تنگ می شود… تنگ سه شنبه های مهدوی ….
دل است دیگر…. گاهی تنگ می شود… تنگ….
اما میان تمام این دلتنگی ها می دانم که هنوز می شود زیبایی هایی را دید… می شود پرواز کرد و به اوج رسید… فقط جنسش فرق می کند…
با دادن ظرف غذایی به یک بیمار کرونایی…
با دادن یک بسته غذایی به در خانه یک محروم و نیازمند…
با مراقبت از یک بیمار کرونایی…
با خرید دارو برای یک بیمار کرونایی…
با خرید مایحتاج خانواده ای که گریبانگیر بیماری شده اند….
با محبت هایی از سر ابراز همدردی…
یا حتی… با یاد کردن بیمار و آوردن لبخند بر لبانش…
و …. و … و…
زندگی همچنان پابرجاست … و می توانم در هر شرایطی با معبودم که یگانه و یکتاست عاشقی کنم… ومی توانم برای ظهور، امام زمانم عجل الله تعالی فرجه که هست و غریبانه در زندان گناهان ماس، قدمی بردارم…
و این روزها چه زود دیر می شود…. شاید نفر بعدی من باشم… پس تا فرصت باقیست …